آسیب روحی یکی از ناراحت کننده ترین تجارب زندگی افراد است. در این مقاله قصد داریم که تروما (trauma) یا همان ضربه روحی را از جوانب مختلف بررسی کنیم و از تاثیراتی که این آسیب بر افراد دارد سخن بگوییم.
تروما چیست؟
آسیب روحی، پاسخ عاطفی فرد به یک تجربه ناراحت کننده و تلخ است. تعداد کمی از مردم می توانند زندگی را بدون مواجهه با آسیب های روحی سپری کنند. برخلاف سختیهای معمول و متدوال زندگی، رویدادهای آسیبزا معمولاً ناگهانی و غیرقابل پیشبینی هستند، این موارد تهدیدی جدی برای زندگی – مانند آسیب بدنی یا مرگ – دارند و خارج از کنترل و اختیار فرد هستند. مهمتر از همه، رویدادها تا حدی آسیب زا هستند که احساس امنیت و آرامش فرد را تضعیف می کنند و این حس را ایجاد می کنند که هر لحظه ممکن است فاجعه ای رخ دهد. از دست دادن والدین در دوران کودکی، تصادفات رانندگی، خشونت جسمی، تجاوز جنسی، تجارب جنگی نظامی، از دست دادن غیرمنتظره یکی از عزیزان معمولاً رویدادهای آسیب زا هستند.
انواع آسیب روحی (تروما)
آسیب روحی یا ترومای حاد نشان دهنده پریشانی شدید بلافاصله پس از یک رویداد یکباره است و واکنشی کوتاه مدت است. نمونههای رایج این عارضه روحی عبارتند از تصادف اتومبیل، تجاوز جنسی، یا مرگ ناگهانی یکی از عزیزان.
آسیب روحی یا ترومای مزمن میتواند از رویدادهای مضری که طولانیمدت هستند، ناشی شود. این امر می تواند در پاسخ به خشونت مداوم، بی توجهی، سوء استفاده (عاطفی، جسمی، یا جنسی) و خشونت خانگی ایجاد شود.
- آسیب روحی یا ترومای پیچیده میتواند از تجربه رویدادهای آسیبزای مکرر یا چندگانه که امکان فرار از آن وجود ندارد، ایجاد شود. حس به دام افتادن از ویژگی های این تجربه است. مانند سایر انواع آسیبهای روحی، می تواند احساس امنیت و آرامش روانی فرد را تضعیف کند و باعث ایجاد مراقبت بیش از حد، نظارت مداوم (و طاقت فرسا!) از محیط برای احتمال خطر شود.
- آسیب روحی یا ترومای ثانویه از قرار گرفتن در معرض رنج دیگران ناشی میشود و میتواند به کسانی که در حرفههایی هستند که به آسیب و ضرب و شتم پاسخ میدهند، ضربه بزند، به ویژه پزشکان و مجریان قانون. با گذشت زمان، چنین افرادی در معرض خطر خستگی و افسردگی ناشی از دلسوزی و همدردی هستند.
تجارب نامطلوب دوران کودکی (ACE) طیف وسیعی از موقعیتهای دشواری را پوشش میدهد که کودکان یا بهطور مستقیم با آنها مواجه میشوند یا در حین رشد شاهد آن هستند. ACE ها می توانند روند طبیعی رشد را مختل کنند و آسیب عاطفی می تواند تا بزرگسالی ادامه یابد. از دست دادن والدین؛ بی توجهی؛ سوء استفاده عاطفی، جسمی یا جنسی؛ و طلاق از رایج ترین انواع تجارب نامطلوب دوران کودکی هستند.
بیشتر بخوانید: با رنگ درمانی (کروموتراپی) بیشتر آشنا شوید
اثرات تروما یا ضربات روحی
رویدادهای ناراحت کننده آمیگدال ((هسته قاعدهای-جانبی بادامه (آمیگدال) نقش مهمی در یادگیری و حافظه ایفا میکند. بادامه علاوه بر نقش اصلی در درک احساسات و ایجاد پاسخ به آنها، در تعدیل درد نیز دخالت دارد.)) را فعال می کند، ساختاری در مغز که مسئول تشخیص خطرات است. با ارسال هشدار به چندین سیستم بدن برای آماده شدن برای دفاع پاسخ می دهد.
سیستم عصبی سمپاتیک وارد عمل میشود و ترشح آدرنالین و نورآدرنالین و هورمونهای استرس را ترشح کرده که بدن را برای پاسخ ستیز و گریز آماده میکند. ترس کوتاه مدت، اختلال اضطراب، شوک و پرخاشگری همگی پاسخ های طبیعی به ضربات روحی هستند. با سکون و گذر از شرایط بحرانی و محو شدن تجربه تلخ از حافظه شخص، احساسات منفی از بین می روند، اما برای برخی از افراد، این احساسات ناراحت کننده می توانند باقی بمانند و در زندگی روزمره اختلال ایجاد کنند.
افرادی که از ترومای طولانی مدت رنج می برند ممکن است دچار اختلالات عاطفی مانند اضطراب شدید، خشم، غم و اندوه، احساس گناه، جدایی، ناتوانی در احساس لذت یا PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) شوند. وقتی آمیگدال بیش فعال می شود، واکنش بیش از حد آن به اختلالات جزئی منجر به ترشح هورمون های استرس می شود.
تغییرات روانشناختی مثبت پس از تروما نیز زمانی امکان پذیر است، چرا که افراد مشکلات خود را می توانند بپذیرند و خود را به عنوان بازماندگان ببینند تا قربانی یک تجربه ناگوار! این عوامل می تواند شامل ایجاد تاب آوری، توسعه مهارت های مقابله ای موثر و ایجاد حس خودکارآمدی باشد. برخی از افراد ممکن است پس از حوادث تلخ زندگی از نظر روحی رشد کنند یا به بیان دیگر قوی تر شوند، در این صورت می توانند روابط قوی تری برقرار کنند، رابطه خود را با معنا و یا هدف معنوی جدید تعریف کنند و قدردانی عمیق تری نسبت به زندگی داشته باشند. ذکر این نکته ممکن است متناقض به نظر برسد، اما رشد و بالندگی روحی پس از حوادث تلخ می تواند درست همزمان با PTSD وجود داشته باشد.
درمان تروما یا ضربات روحی
در صورت عدم درمان، تروما می تواند روابط را تضعیف و زندگی شخصی و حرفه ای را ویران کند. راههای درمانی متعددی برای افرادی که علائم تروما کوتاهمدت یا طولانیمدت را تجربه میکنند، وجود دارد.
تغییرات سبک زندگی یک گزینه درمانی اولیه است که باید در نظر گرفته شود. تغذیه سالم، ورزش، پرهیز از سو مصرف الکل و مواد مخدر، خواب کافی، دیدار منظم با عزیزان می تواند به تسکین علائم تروما کمک کند.
رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا انعطافپذیری ایجاد شود، مهارتهای مقابله و مواجهه با غم را توسعه دهد. می توانید به بهترین رواندرمانگر مراجعه کرده و در حل مشکل خود از او کمک بخواهید.
بحث و جدل در مورد تروما
افسانه های بسیاری درباره تروما وجود دارد که مانع درک و مراقبت می شود. به عنوان مثال، یک فرض عمومی وجود دارد که دوران کودکی برای تمام افراد آسیب زاست، چرا که باعث می شود افراد سختی یا ناراحتی معمولی را با ترومای واقعی اشتباه بگیرند. در حالی که این دیدگاه از تروما ممکن است در ابتدا تأیید کننده یک تجربه دشوار به نظر برسد، می تواند به سرعت افراد را به زیر سوال بردن تجربیات خود در دوران رشد و کفایت مراقبان خود سوق دهد.
بیشتر بخوانید: رسانه های اجتماعی چگونه در افسردگی نقش دارند؟
یکی دیگر از تصورات غلط رایج در مورد تروما این است که زندگی شما را برای همیشه نابود می کند. برخی از افرادی که تروما را تجربه می کنند، هویت قربانی را به خود می گیرند و انتظار دارند که دنیا به آنها آسیب برساند و در جایی که وجود ندارد، چیزهای کوچکی را مشاهده می کنند. این گرایش به ایجاد فرهنگ قربانی شدن کمک کرده است که با نادیده گرفتن ظرفیت افراد برای رشد از طریق چالش، ضرر می رساند. کنار گذاشتن احساس قربانی بودن می تواند به مردم این امکان را بدهد که به جای آن خود را به عنوان بازماندگان ببینند و به آنها اجازه می دهد رشد کنند و نسبت به آینده احساس خوش بینی کنند.
به طور کلی فرض بر این است که صحبت در مورد احساسات و تجربیات منفی منجر به بهبودی می شود. با این حال، با رویدادهای آسیب زا، به ویژه بلایای بزرگ یا جنگ هایی که هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می دهند، داده ها نشان می دهد که تکرار خاطرات دردناک می تواند خطرناک باشد. در نتیجه، درمانهای روانشناختی بهتر است با دقت و بهصورت موردی به کار گرفته شوند.
منبع: https://www.psychologytoday.com/intl/basics/trauma
۰ Comments