خودشیفتهها جایگاه برجستهای در تصور عمومی دارند و لقب “خودشیفته” به طور گسترده برای اشاره به افرادی که بیش از حد به خود میرسند، استفاده میشود. همچنین خودشیفتگی در سراسر جهان رشد فزاینده ای دارد، و بطور ویژه در میان جوانان، در حال افزایش است، اگرچه بیشتر تحقیقات روانشناختی این تصور را تایید نمیکنند.
پرسشنامه شخصیت خودشیفته (NPI) که توسط رابرت راسکین و کالوین اس هال در سال ۱۹۷۹ ایجاد شد، متداول ترین معیار مورد استفاده برای این ویژگی است. نمرات از ۰ تا ۴۰ متغیر است که میانگین آن در سنین پایین تا میانی نوجوانان کاهش می یابد. افراد سالمی که تا حدودی امتیاز بالاتری دارند، ممکن است بهویژه در اولین برخورد، بسیار جذاب بنظر برسند، اما در نهایت به توخالی بودن و بی ارزش بودن آنان پی می برید. چنین افرادی ممکن است برخوردهای شخصی ناخوشایند یا استرس زا داشته باشند اما اساسا شخصیتی سالم دارند.
افراد خودشیفته چطوراند؟
خودشیفتگی لزوما نشان دهنده عزت نفس بیش از حد یا تزلزل شخصیتی نیست. بهطور دقیقتر، عبارتست از اشتیاق بیش از حد برای قدردانی یا تحسین شدن، میل به مرکز توجه بودن، و انتظار رفتار ویژه که منعکسکننده میزان خودشیفتگی ست. جالب توجه است، تحقیقات نشان می دهد که اغلب افراد بسیار خودشیفته به راحتی به خودشیفتگی خود اعتراف می کنند که بیشتر خود محور هستند. تعجب آور نیست که سطح بالای خودشیفتگی می تواند در روابط عاشقانه، خانوادگی یا حرفه ای مضر باشد.
افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟
خودشیفتگی با احساس خود بزرگ بینی، فقدان همدلی با دیگران، نیاز به تحسین بیش از حد، و این باور که فرد منحصر به فرد است و مستحق برخورد ویژه است، مشخص می شود. اگر با فردی روبرو می شوید که به طور مداوم این رفتارها را از خود نشان می دهد، ممکن است با فردی به شدت خودشیفته سر و کار داشته باشید.
تفاوت بین خودشیفتگی و خودشیفتگی بیمارگونه چیست؟
خودشیفتگی پاتولوژیک یا اختلال شخصیت خودشیفته نادر است: تقریباً ۱ درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می دهد، اختلالی که از زمانی که پزشکان شروع به سنجش آن کرده اند، تغییر نکرده است. این اختلال زمانی مشکوک می شود که ویژگی های خودشیفتگی عملکرد روزانه فرد را مختل کند. این اختلال معمولاً به دلیل عدم همدلی فرد خودشیفته بیمارگونه، باعث تنش در روابط می شود. همچنین ممکن است بهعنوان تضاد ظاهر شود که با بزرگنمایی و توجه طلبی تحریک میشود. افرادی دارای اختلال خودشیفتگی، طبیعتاً دیگران را پستتر میبیند و تحمل اختلاف نظر یا پرسشگری را ندارند.
چگونه باید با فرد خودشیفته رفتار کرد؟
برقراری رابطه با یک خودشیفته یا نارسیست می تواند عمیقا ناامید کننده و ناراحت کننده باشد. در جستجوی کنترل و تحسین، افراد خودشیفته ممکن است دیگران را استثمار کنند، به عزت نفس آنها لطمه وارد کنند و حتی هدفشان تغییر واقعیت باشد. مشاجره با یک خودشیفته در مورد عمل آنها اغلب بی نتیجه است. راه حل موفق تر این است که مرز ایجاد کنید و از نظر عاطفی از آنان فاصله بگیرید. درک کنید که ممکن است نتوانید احساسات خود را نسبت به یک شخص کنترل کنید، اما می توانید نحوه پاسخ دادن به آنها را کنترل کرد. قطع رابطه با شریک عاطفی خودشیفته، یکی از اعضای خانواده یا کارفرما ممکن است در نهایت بهترین راه حل باشد.
راهکارهای مقابله با یک فرد خودشیفته چیست؟
از جمله راهبردهای کلیدی، پذیرش تفاوتهاست، همچنین نباید سعی کنید آنان را تغییر دهید، راه دیگر به رسمیت شناختن ویژگی آنهاست و باید بدانید این رفتار ناشی از نا امنی های آنان است، همچنین سعی در بدست آوردن تایید از افراد خود شیفته نداشته باشید.
✍️ بیشتر بخوانید: راه های افزایش اعتماد به نفس
چگونه باید با یک کارفرمای خودشیفته رفتار کرد؟
انتظارات خود را مدیریت کنید، موفقیتهای خود را با موفقیتهای رئیستان هماهنگ کنید، مرزها را ترسیم کنید، و سعی نکنید که مجادله یا توجیه کنید. این تاکتیکها و سایر روشها میتوانند به شما کمک کنند تا یک فرد خودشیفته را در محل کار کنترل و مدیریت کنید.
خودشیفتگی در روابط عاطفی
تمایل یک خودشیفته برای برانگیختن تحسین و تمجید، به ویژه از طرف یک شریک عاطفی، اغلب آنها را جذاب و کاریزماتیک جلوه می دهد، ویژگی هایی که می تواند به سرعت یک حس عاشقانه را شعله ور کند. اما کمبود ذاتی آنها در همدلی ممکن است آنها را از درک دنیای درونی شریک زندگی و برقراری یک رابطه بلندمدت کامل باز دارد. برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تقریباً غیرممکن است که واقعاً عاشق شوند و یک ارتباط عاطفی قابل اعتماد و برابر ایجاد کنند. چنین فردی ممکن است به دنبال ایجاد قوانین سختگیرانه در یک رابطه و تلاش برای جدا کردن شریک جدید از دوستان و خانواده، همچنین انجام سایر رفتارهای آزاردهنده باشد.
خودشیفتهها می توانند عاشق شوند؟
افراد خودشیفته ممکن است در مراحل اولیه قرار ملاقات، اشتیاق و جذابیت خود را نشان دهند. اما برای اکثر افراد خودشیفته، روابط همچون معامله است. آنها توجه مثبت و رضایت جنسی را برای افزایش عزت نفس یک فرد خودشیفته ارائه میدهند. هدف از این کار لذت بردن غیرمتعهدانه است و ازدواج فرد خودشیفته به این صورت است که با افزایش انتظار خود برای صمیمیت، احساس میکنند که در برقراری رابطه موفق عمل کردهاند، علاقه و اشتیاق خود را به رابطه از دست میدهند.
*~ سوالات متداول درباره افراد خودشیفته ~*
بهرهکشی از دیگران و بیتوجهی به نیازهای آنها در رفتار آن ها عین است.
خودشیفتگی اطرافیان باعث آسیب به روابط بین شما و آن ها و ایجاد استرس در اطرافیان میشود.
در کوتاهمدت ممکن است موفق باشند، اما در درازمدت مشکلدار هستند
تحمل، مرزبندی و عدم پاسخگویی به رفتارهای خودشیفتانه انها بهترین راهکار در رفتار متقابل با فرد خودشیفته است.
۰ Comments